آتش نشان ها 

چه قدر ساده و غریبانه رفتند نه، 
چه قدر زود داریم فراموش میکنیم، اتفاقات تلخ رو، 
باز روز از نو بی احتیاطی از نو  ! باز تقصیر ها رو انداختن گردن هم دیگه،  
بگذریم 
خیلی سخته شاید در تصوراتشون احتمال میدادند که ساختمان بریزه ولی 
ولی اینجا یه نکته خیلی ریز هست بین ترس و عشق بین احساس مسولیت و عادت 
واقعا کار هرکسی نیست از جون مایه گذاشتن از زندگی گذشتن 
شاید با خودش میگفت اینم خاموش میکنیم و برمیگردیم خونه 
برمیگردیم خونه 

شاید :( 
نمیدونم ولی برای پلاسکو خیلی ناراحت شدم وقتی میدیم آهن مذاب دارن میکشن بیرون!! 
از این هم بگذریم به وقتش 

+قیافه مسولارو میبینم باز میبینم کما فی سابق بعضیاشون ( که زیادن) دارن میخندن دارن 
باز جای دیگه رو آباد میکنن! 
باز فراموش کارن باز فقط دارن بی برنامه بی فکر بی تدبیر کار میکنن 
کاش مدیر و مسول خوب زیاد داشتیم یا اگر خودش هم کمی ناآشنا بود. حداقل گوش شنوا خوبی داشت 
کاش
معرفت داشتن کلمه سختی نیست یعنی شناختن 
یا علی تا 10 اسفند 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

success98 پسر شجاع فیزیک سرا مدرسه اي ها نالي youmovies به توان موفقیت چاپ و تبلیغات ویکی پیپر دانلود پایان نامه رشته حقوق